|
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند .خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که update می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و ignore نمی کند.خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند
خدا را د وست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود استخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کندخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کندخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست
خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنمخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتدخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی استخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شدهخدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم
خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم
: خدا را دوست دارم ...
چند تا نکته :
۱-وقتی بی برنامه باشیم مطمئنا شیطان برای ما برنامه ریزی خواهد کرد .
۲-اگر نخستین سخن خدا درباره علم "خواندن و اموختن است پس نخستین صف بهشتیان را علم آموزان تشکیل میدهند .
۳-بالای دروازه های بهشت نوشته اند :
سربه زیزان سرافراز واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارد شوند.
۴-اگر فکر میکنی که میشه اشتباه نکرد داری اشتبا میکنی .
۵-بزرگترین ریاضی دان کسیه که در محاسبه خویش دقیق باشه .
۶-وقتی هیچ کتابی برای خواندن ندارید خودتان را مطالعه کنید .
۷-چراااااااااا خودتان را تحقیر میکنید ؟ خداوند پس از خلقت شما به خودش تبریک گفته
۸-خداوند ازکسی که روزهایش بیهوده میگذرد نمی گذرد .
۹-اگر پیام خدا را خوب دریافت نکردید فرستنده اشکال ندارد گیرنده ها را تنظیم کنید
۱۰-دیروز را فراموش کنید امروز را کاروتلاش کنید و به فردا امید واااااااااااااار باشید .
۱۱-یه مرد هیچوقت زمین نمی خوره پس امیدوار باش.
یکی از کوچیکترین محبت های خدا به بنده اش ( توصیه میکنم تا اخر بخونید)
خدا همه چیزو با زیبایش افریده
فریاد بکش و نترس.مطمن باش خدا صداتو می شنوه
من عاشق خدا هستم.
مردی بود که در زندگی آرزوی بزرگش فتح قله های بلند دنیا بود
روزی تمام کار و زندگی وخانواده خود را رها کرد و به سراغ این آرزو رفت.
به تنهایی به دل کوه زد و تا میتوانست بالا رفت.
ناگهان هوا خراب شد به طوری که مرد یک متر جلوتر خود را نمیدید
به ناگه زیر پایش خالی شد و مرد با سرعت به دره سقوط کرد
در همین حین با تمام وجود فریاد زد خدایا کمکم کن
ناگهان طنابی که به کمر بسته بود محکم شد و او در میان زمین وهوا معلق ماند
ندایی به او نهیب زد: من خدای تو هستم. اگر ایمان داری که من میتوانم تورا نجات دهم
طنابی که به تو وصل است را پاره کن مرد کمی اندیشید وبعد طناب را محکمتر چسبید
کوهنوردان 2 روز بعد جسد مردی معلق را یافتند که از سرما یخ زده بود در حالی که طنابی به کمرش بسته شده . تنها یه متر بیشتر با زمین فاصله نداشت
مرگ از زندگی پرسید : " این چه حکمتی است که باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه کنم ؟! "
زندگی لبخندی زد و گفت : دروغ هایی که در من نهفته است و حقیقت هایی که تو در وجودت داری...
چند روز پیش داشتم دفتر یکی از بچه ها رو ورق میزدم این جمله ها رو دیدم:"
هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند