سلام امیدوارم از مطالب امروز خوشتون بیاد 

راستی نظر یادتون نره .تا بعد که بیام نت 

دوست دارتون   www.bahar-20.com            قالب ، کد موزیک ، تصاویر زیباسازی وبلاگ ، فال      WWW.BAHAR-20.COM  

لبخند خدا

  

 

پیش از اینها فکر می‌کردم خدا  خانه‌ای دارد کنار ابرها

مثل قصر پادشاه قصه‌ها   خشتی از الماس و خشتی از طلا

پایه‌های برجش از عاج و بلور   بر سر تختی نشسته با غرور

ماه ، برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او

اطلس پیراهن او، آسمان   نقش روی دامن او، کهکشان

رعد و برق شب، طنین خنده‌اش  سیل و توفان ، نعره توفنده‌اش

دکمه پیراهن او، آفتاب  برق تیغ خنجر او، ماهتاب

هیچکس از جای او آگاه نیست   هیچکس را در حضورش راه نیست

پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا در ذهنم این تصویر بود

آن خدا بی‌رحم بود و خشمگین  خانه‌اش در آسمان، دور از زمین

بود، اما میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود

در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت

هرچه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها

زود می‌گفتند: این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست

هرچه می‌پرسی، جوابش آتش است آب  اگر خوردی، عذابش آتش است

تا ببندی چشم، کورت می‌کند
تا شدی نزدیک، دورت می‌کند

کج گشودی دست، سنگت می‌کند
کج نهادی پای، لنگت می‌کند

تا خطا کردی، عذابت می‌کند
در میان آتش، آبت می‌کند

باهمین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم خواب دیو و غول بود

خواب می‌دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله‌های سرکشم

در دهان اژدهایی خشمگین بر سرم باران گرز آتشین

محو می‌شد نعرهایم، بی صدا
در طنین خنده‌ی خشم خدا ...

نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا

هرچه می‌کردم همه از ترس بود
مثل از بر کردن یک درس بود

سخت، مثل حل صدها مسئله تلخ، مثل خنده‌ای بی‌حوصله

مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود 

تا که یک شب دست در دست پدر   راه افتادم به قصد یک سفر

درمیان راه، در یک روستا خانه‌ای دیدیم‌، خوب و آشنا

زود پرسیدم: پدر، اینجا کجاست ؟
گفت: اینجا خانه‌ی خوب خداست

گفت: اینجا می‌شود یک لحظه ماند
گوشه‌ای خلوت، نمازی ساده خواند

با وضویی دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفت و گویی تازه کرد

گفتمش، پس آن خدای خشمگین
خانه‌اش اینجاست؟ اینجا، در زمین؟

گفت: آری، خانه‌ی او بی‌ریاست
فرش‌هایش از گلیم و بوریاست

مهربان و ساده و بی‌کینه است   مثل نوری دردل آیینه است

عادت او نیست خشم و دشمنی  نام او نور و نشانش روشنی

خشم، نامی از نشانی‌های اوست حالتی از مهربانی‌های اوست

قهر او از آشتی، شیرین‌تر است
مثل قهر مهربان مادر است

دوستی را دوست، معنی می‌دهد  قهر هم با دوست، معنی می‌دهد

هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست قهر او هم یک نشان از دوستی است...

تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست

دوستی، ازمن به من نزدیک‌تر
از رگ گردن به من نزدیک‌تر

آن خدای پیش از این را باد برد نام او را هم دلم از یاد برد

آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود

می‌توانم بعد از این‌، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی‌ریا

می‌توان با این خدا پرواز کرد
سفره‌ی دل را برایش باز کرد

می‌توان درباره‌ی گل حرف زد صاف و ساده، مثل بلبل حرف زد

چکه چکه مثل باران راز گفت   با دو قطره‌، صد هزاران راز گفت

می‌توان با او صمیمی حرف زد  مثل یاران قدیمی حرف زد

می‌توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند

می‌توان مثل علف‌ها حرف زد با زبانی بی‌الفبا حرف زد

می‌توان درباره هر چیز گفت
می‌توان شعری خیال انگیز گفت...

                                                  زنده‌یاد قیصر امین‌پور
                               

خدا را دوست دارم...

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر username که باشم، من را connect می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند
.خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من
add می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه wallpaper که
update می کند


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با اینکه خیلی بدم من را log off نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همه چیز من را می داند ولی SEND TO ALL نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می گذارد هر جایی که می خواهم Invisibel بروم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه جزء friend هام می ماند و من را delete و
ignore نمی کند.خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه اجازه، undo کردن را به من می دهد


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آن من را install کرده است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت به من پیغام the line busy نمی دهد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اراده کنم، ON می شود و من می توانم باهاش حرف بزنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه دلش را می شکنم، اما او باز من را می بخشد و shout down ام نمی کند
خدا را د وست دارم ، به خاطر اینکه password اش را هیچ وقت یادم نمی رود، کافیه فقط به دلم سر بزنم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تلفنش همیشه آنتن می دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه شماره اش همیشه در شبکه موجود است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت پیغام no response to نمی دهد

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هرگز گوشی اش را خاموش نمی کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچ وقت ویروسی نمی شود و همیشه سالم است


خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه هیچوقت نیازی نیست براش BUZZ بدهم

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه آهنگ حرف هاش همیشه من را آرام می کند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه نامه هاش چند کلمه ای بیشتر نیست، تازه spam هم تو کارش نیست

خدا را دوست دارم ، بخاطر اینکه وسط حرف زدن نمی گوید، وقت ندارم، باید بروم یا دارم با کس دیگری حرف می زنم
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه من را برای خودم می خواهد، نه خودش

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه وقت دارد حرف هایم را بشنود

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه فقط وقت بی کاریش یاد من نمی افتد
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم از یکی دیگر پیشش گله کنم، بگویم که ....
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه همیشه پیشم می ماند و من را تنها نمی گذارد، دوست داشتنش ابدی است
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه می توانم احساسم را راحت به آن بگویم، نه اصلا نیازی نیست بگویم، خودش میتواند نگفته، حرف ام را بخواند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه به من می گوید دوستم دارد و دوست داشتنش اش را مخفی نمی کند

خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تنها کسی است که می توانی جلوش بدون اینکه خجل بشوی گریه کنی، و بگویی دلت براش تنگ شده
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه ، می گذارد دوستش داشته باشم ، وقتی می دانم لیاقت آنرا ندارم


   

خدا را دوست دارم به خاطر اینکه از من می پذیرد که بگویم

 

 

: خدا را دوست دارم ...   

چند نکته از تجربیات علی کاکا واسه زندگی هدفدارو امیدوارانه...

         بهاربیست                   www.bahar22.com

 

چند تا نکته :

۱-وقتی بی برنامه باشیم مطمئنا شیطان برای ما برنامه ریزی خواهد کرد .

 

 

۲-اگر نخستین سخن خدا درباره علم "خواندن و اموختن است پس نخستین صف بهشتیان را علم آموزان تشکیل میدهند .

 

 

۳-بالای دروازه های بهشت نوشته اند :

سربه زیزان سرافراز واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارد شوند.

 

 

۴-اگر فکر میکنی که میشه اشتباه نکرد داری اشتبا میکنی .

 

 

۵-بزرگترین ریاضی دان کسیه که در محاسبه خویش دقیق باشه .

 

 

۶-وقتی هیچ کتابی برای خواندن ندارید خودتان را مطالعه کنید .

 

 

۷-چراااااااااا خودتان را تحقیر میکنید ؟ خداوند پس از خلقت شما به خودش تبریک گفته

 

 

۸-خداوند ازکسی که روزهایش بیهوده میگذرد نمی گذرد .

 

 

۹-اگر پیام خدا را خوب دریافت نکردید فرستنده اشکال ندارد گیرنده ها را تنظیم کنید

 

 

۱۰-دیروز را فراموش کنید امروز را کاروتلاش کنید و به فردا امید واااااااااااااار باشید .

 

 

۱۱-یه مرد هیچوقت زمین نمی خوره پس امیدوار باش. 

              

 
        بهاربیست                   www.bahar22.com

        

 

خدایا عاشقتم.......... ××× Life is beautiful

یکی از کوچیکترین محبت های خدا به بنده اش ( توصیه میکنم تا اخر بخونید)

 

خدا همه چیزو با زیبایش افریده

فریاد بکش و نترس.مطمن باش خدا صداتو می شنوه

 

من عاشق خدا هستم.

ali kaka

 

مردی بود که در زندگی آرزوی بزرگش فتح قله های بلند دنیا بود

 روزی تمام کار و زندگی وخانواده خود را رها کرد و به سراغ این آرزو رفت.

 به تنهایی به دل کوه زد و تا میتوانست بالا رفت.

 ناگهان هوا خراب شد به طوری که مرد یک متر جلوتر خود را نمیدید

 به ناگه زیر پایش خالی شد و مرد با سرعت به دره سقوط کرد

 در همین حین با تمام وجود فریاد زد خدایا کمکم کن

 ناگهان طنابی که به کمر بسته بود محکم شد و او در میان زمین وهوا معلق ماند

ندایی به او نهیب زد: من خدای تو هستم. اگر ایمان داری که من میتوانم تورا نجات دهم

 طنابی که به تو وصل است را پاره کن مرد کمی اندیشید وبعد طناب را محکمتر چسبید

کوهنوردان 2 روز بعد جسد مردی معلق را یافتند که از سرما یخ زده بود در حالی که طنابی به کمرش بسته شده . تنها یه متر بیشتر با زمین فاصله نداشت


مرگ از زندگی پرسید : " این چه حکمتی است که باعث می شود تو شیرین و من تلخ جلوه کنم ؟! "

 زندگی لبخندی زد و گفت : دروغ هایی که در من نهفته است و حقیقت هایی که تو در وجودت داری...

چند روز پیش داشتم دفتر یکی از بچه ها رو ورق میزدم این جمله ها رو دیدم:"

 

هرگاه دلت هوایم را کرد، به آسمان بنگر و ستارگان را ببین که همچون دل من در هوایت می تپند

                     ali kaka